کودک مهربان بابا و مامان

اولین مطلب

سلام من امروز تازه وبلاگ امیرو درست کردم . ولی مطالبش رو از روزهای قبل نوشتم امیدوارم امیرم از این وبلاگ وقتی بزرگ شد خوشش بیاد
28 آبان 1392

خاطراتی از اغاز باردرای

اول از همه میخوام شکر خدای مهربون رو بکنم که تو این ماه عزیز  منو لایق این معجزه دونست.شب خونه عمه سارا دعوت بودیم و من نگران از این که چرا پرید لعنتی نمیاد . اما غافل از این که خدای مهربون به من و مصطفی لطف کرده............رفتم یه تست از درمانگه ابا عبدالله گرفتم در عین ناباوری ساعت 4 صبح که من برا سحری بیدار شده بودیم دیدم تست مثبت شد . بلافاصله پیش بابا مصطفی رفتم باورش نمیشد . اما من به لطف خدا مامان شده بودم..... نمیدونستم چه جوری از خدای مهربون تشکر کنم اخه من هیچ وقت بنده لایقی برا خدای مهربون نبودم .... خب گل بهاری من این شده قصه ای از من که تو شدی گل همیشه بهار اون. واین بهار رو مدیون خدایی هستم که همیشه بهم نظر لطف داشته.و...
16 مرداد 1391
1